جدول جو
جدول جو

معنی نشت یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

نشت یافتن
تسرّبٌ
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
نشت یافتن
Leach
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نشت یافتن
lessiver
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نشت یافتن
kuchuja
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نشت یافتن
percolare
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نشت یافتن
wypłukiwać
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نشت یافتن
вымывать
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به روسی
نشت یافتن
промивати
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نشت یافتن
uitlogen
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به هلندی
نشت یافتن
auslaugen
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نشت یافتن
lixiviar
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نشت یافتن
निथारना
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به هندی
نشت یافتن
漂洗
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به چینی
نشت یافتن
ছেঁকনা
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نشت یافتن
meresap
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نشت یافتن
süzmek
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نشت یافتن
용출하다
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به کره ای
نشت یافتن
چھاننا
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به اردو
نشت یافتن
กรอง
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نشت یافتن
לסנן
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به عبری
نشت یافتن
lixiviar
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نشت یافتن
浸出する
تصویری از نشت یافتن
تصویر نشت یافتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست یافتن
تصویر دست یافتن
کنایه از بر کسی یا چیزی مسلط شدن، چیره شدن، پیروز گردیدن، برای مثال کنون دشمن بدگهر دست یافت / سر دست مردیّ و جهدم بتافت (سعدی۱ - ۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
کنایه از قوت یافتن است. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نظم یافتن
تصویر نظم یافتن
سامان یافتن دارای نظم و ترتیب شدن مرتب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجات یافتن
تصویر نجات یافتن
بوختیدن رهاندن رهاشدن خلاصی یافتن ظزادشدن
فرهنگ لغت هوشیار
مشهورشدن معروف گشتن: نام طلب کردی وکردی بکف نام توان یافت بخلق حسن. (فرخی)، هستی یافتن موجودشدن: بنام آنکه هستی نام از او یافت فلک جنبش زمین آرام ازو یافت. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
مزه یافتن، خوشی یافتن خوشی یافتن: جان تو هرگز نیابد لذت از دین نبی تا دلت پر سهو و مغزت پر خمار است از نبید. (ناصر خسرو. 94)، مزه خوش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحت یافتن
تصویر صحت یافتن
بهبودی یافتن تندرست گشتن شفا یافتن تندرست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست یافتن
تصویر دست یافتن
ظفر یافتن غلبه کردن، مسلط شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت یافتن
تصویر پشت یافتن
پشتیبان یافتن حامی یافتن، قوت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست یافتن
تصویر دست یافتن
((~. تَ))
چیره شدن، رسیدن، پیدا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آتش یافتن
تصویر آتش یافتن
((تَ تَ))
گرم شدن، به شوق آمدن، شور و حال یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست یافتن
تصویر دست یافتن
نائل شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دست یافتن
تصویر دست یافتن
Achieve, Attain
دیکشنری فارسی به انگلیسی